معجزه بزرگ
دیشب یعنی شب 22 ماه رمضون مامان تصمیم گرفت حالا که شبهای قدر توی شلوغی منو نمیتونه ببره احیا حالا که شب قدر نیست و خلوته با هم بریم احیا(البته با ترس و لرز از گریه و زاری من).منم که دیدم مامانم دلش خیلی میخواد که بره تصمیم گرفتم که بچه خوبی بشم و توی راه خوابیدم وتا امروز ظهر به جز مواقع شیر خوردن همش خواب بودم . مامانم اعتقاد داره که معجزه شده . ...
نویسنده :
خاله هدي
17:24